هنر و تأثیر آن بر کارایی و بهره وری در محیط کار
مانند دوران رنسانس که عصر شکوفایی هنر بود، در حال حاضر تمایل به استفاده از آثار هنری در فضاهای کاری در حال اوجگیری است. وقتی شرکتها از وضعیت رکود خارج میشوند، فرصت خوبیست تا با صرف مقداری هزینه برای طراحی داخلی و خرید آثار هنری، ظاهر محیط کارشان را بهبود ببخشند.
اخیراً یک مقاله، با اشاره به نتایج تحقیقات جدید، این ادعا را مطرح کرده است که استفاده از آثار هنری در محل کار میتواند بهرهوری را افزایش دهد. این مقاله، با فرض صحت این ادعا، به بررسی موضوعاتی چون چگونگی نمایش آثار هنری در دفاتر کاری، مفهوم هنر برای کارکنان، و تأثیر آن بر بهرهوری آنها در فضاهای کاری پرداخته است.
وقتی دربارهی استفاده از آثار هنری در محیط کار صحبت میکنیم، از اهمیت هنر در تحریک خلاقیت و الهامات فکری، و همچنین دربارهی تأثیر آن در کاهش استرس و بهبود سلامت روان صحبت میکنیم، (زیرا هنر آرامشبخش است). هنر در اشکال مختلفش ـ از نقاشی دیواری (گرافیتی) و عکس گرفته تا مجسمه و دیوارهای پوشیده از گیاه ـ سبب آراستگی فضا میشود و حال و هوایی دلنشین به وجود میآورد.
هنر ابزاری است که میتوان از آن برای جاری ساختن هویت و روح یک شرکت در طراحی داخلی و چیدمان دفاتر آن بهره گرفت؛ چنانکه این روزها بسیاری به این مزیت آگاه هستند و از آن استفاده میکنند. آثار هنری میتوانند بیانکننده ماهیت گردانندگان یک شرکت باشند، اینکه آنها چه شخصیتی دارند، در چه زمینهای فعالیت میکنند و به چه ارزشهایی پایبند هستند. به عنوان مثال، در کتابخانه ملی بریتانیا، که فضایش را به منظور برانگیختن یادگیری و کنجکاوی حین مطالعه طراحی کردهاند، دیوار سالنها پوشیده از تصاویر صفحات اول روزنامههای تاریخی، عکس، نقشه و پوسترهای تبلیغاتی است. یا در مؤسسه تکنولوژی و فنآوری Splunk، صاحبان این شرکت برای نشان دادن هویت خودشان و القای حس بهروز، مدرن و پیشرو بودن برندشان از «گرافیتی» استفاده کردهاند. علاوه بر این، میتوان گفت هنر نهتنها میتواند ارزشها و هویت یک شرکت را به تصویر بکشد، بلکه حتی گاهی نوع تازهای از فرهنگ و دیدگاه و ایده را پیش روی ما میگذارد.
مسئله دیگر این است که بهرهگیری از آثار هنری در یک شرکت این حس را به کارمندان آنجا میدهد که به جایی که در آن کار میکنند، افتخار کنند و قدر دنیای بزرگی را که در آن زندگی میکنند، بدانند. اساساً استفاده از آثار هنری در یک محیط از اسباب ایجاد یک فضای دلپذیر است، فضایی که در آن ذوق افراد و حس خشنودیشان برانگیخته میشود. وقتی یک کارفرما در محیط کار از آثار هنری استفاده میکند دارد این پیام را به کارکنان خود منتقل میکند که «ما به فضای کارمان اهمیت میدهیم.» یا «برای ما به وجود آوردن فضای کاری بهتر برای شما مهم است.»
دکتر «کریگ نایت» تحقیقاتی دربارهی فهم و درک هویت (IDR) انجام داده است که نتایجش نشان میدهد افراد در فضاهای کاری که با آثار هنری و یا گیاهان تزیین شدهاند، نسبت به فضاهایی که عاری از اینها هستند، بازدهی به مراتب بیشتری دارند.
دکتر نایت و تیمش در این تحقیق چهار فضای کاری متفاوت را تعریف و مورد بررسی قرار دادند:
۱. فضای عاری از آثار هنری: خالی از هرگونه اثر هنری و یا گیاه.
۲. فضای آراسته: فضای تزیینشده با آثار هنری و یا گیاهان، مطابق با نظر و انتخاب متخصصان مربوطه.
۳. فضای منعطف: فضای تزیینشده با آثار هنری و یا گیاهان، مطابق با میل و سلیقه کارکنان.
۴.فضای غیرمنعطف: فضای تزیینشده با آثار هنری و یا گیاهان، مطابق با اعمال نظر کارفرمایان بر سلیقه و انتخاب کارکنان.
نتایج این تحقیق نشان داده است که کارکنانی که در محیطی مزین به آثار هنری و یا گیاه کار میکنند، نسبت به کارکنان فضاهای عاری از اثر هنری و یا گیاه، تا ۱۵٪ بازدهی و کارایی بیشتری دارند. در فضاهای منعطف که کارکنان حق انتخاب داشتند، میزان افزایش بازدهی تا دو برابر هم رسیده، اما وقتی پای اعمال نظر کارفرمایان بر انتخاب کارکنان به میان آمده است، بازدهی افراد به اندازه کارکنان فضاهای عاری از آثار هنری و یا گیاه بوده. گرچه این تحقیق نتیجه میگیرد که هنر باعث افزایش کارایی و بازدهی کارکنان میشود، اما سؤال اینجاست که آیا صرفاً وجود یک اثر هنری باعث افزایش بازدهی میشود و یا مفهومی که از طریق آن اثر بیان میشود نیز اهمیت دارد؟
یکی از جالبترین بخشهای تحقیق دکتر نایت میزان بازدهی و کارایی کارکنان در فضاهای غیرمنعطف (فضای تزیینشده با آثار هنری و یا گیاهان، مطابق با اعمال نظر کارفرمایان بر سلیقه و انتخاب کارکنان) است. در فضای غیرمنعطف میزان بازدهی کارکنان به اندازه بازدهی افراد در فضاهای عاری از هرگونه آثار هنری و یا گیاه است، که نشان میدهد تنها و به صرف وجود فیزیکی این اشیا بازدهی کارکنان افزایشی نمییابد. در واقع ترکیبی از زیبایی این اشیا و حس جاری در محیط و احساس قدرت است که سناریوی افزایش کارایی را میسازد.
شاهدی بر این فرضیه، طراحی شرکت Thoughtworks بود. در این شرکت، کارفرما فضا را به صورت منعطف آراسته بود. مثلا از یک میز پینگپونگ به عنوان میز کار کارکنان استفاده کرده بود. کارکنان پشت این میز هم میتوانستند کار کنند و هم در زمانهایی بازی کنند. علاوه بر این، تعدادی آثار هنری بنا بر سلیقه کارکنان در این فضا تعبیه شده بود که بیان گر حس ارزش و اهمیت کارفرما نسبت به کارکنان و در نهایت کسبوکار خود بود. این فضا به دلیل همین ویژگیها برنده یکی از جوایز طراحی داخلی شد.این رویکرد در حال حاضر بخشی از این نگرش پذیرفتهشدهی رایج است که میگوید چیدمان فضای کار و دادن حق انتخاب به کارکنان، سبب بهبود کیفیت تعاملات در محیط کار، و در نتیجه افزایش بهرهوری است.
دکتر نایت از تحقیقاتش این نتیجه را استخراج کرد که نهتنها فضاهای کاری زیبا برای کارکنان و کارفرمایان سودمند است، بلکه فضاهایی که کارکنان خودشان برای چیدمان و طراحی آنها تصمیم میگیرند باعث افزایش بروز رفتارهای مطلوب میشود.
نتیجه اینکه که هنر واقعاً میتواند سبب افزایش کارایی افراد شود. این جزئی از طرز یک نگاه کلیتر است، نگاهی که معتقد است نتیجه اهمیت دادن به کارکنان، باعث کسب احترام و اهمیت متقابل است. این نشان میدهد که ارزشی که کارفرما برای کارمندان خود قائل است، اهمیت دارد. کارفرما میتواند با سرمایهگذاری بر روی رضایت کارکنان خود، تمایل آنها را به مشارکتهای داوطلبانه بالا ببرد و در نتیجه شاهد افزایش کارایی و بهرهوری آنها باشد.
در آخر، چه موافق تأثیرگذاری هنر بر کارایی در محیط کار باشید یا نباشید، به هر حال، در این شکی نیست که هر فضای زیبای لذتبخشی تأثیر مثبت ماندگاری دارد بر روی افراد دائم آن محیط و یا حتی کسانی که به آن محیط رفتوآمد دارند.
نظرات کاربران