خیلی چیزها قرار است از نو شروع شود – گفتگو با آقای رامین صدیقی
رامین صدیقی
کارمان در مجموعه ویدیوهایی با نام «گرگومیش» بخشی از تجربهها و دریافتهای زندگی در شرایط شیوع کووید-۱۹ را از جنبههای فردی، اجتماعی و اقتصادی، از دید تعدادی از حرفهمندانی که همراه کارمان هستند، گرد آورده است. (این ویدیوها در اینستاگرام کارمان در دسترس هستند.) در روند تهیهی این ویدیوها گفتوگوهایی ترتیب داده شد که نسخهی کاملشان بهتدریج در بلاگ کارمان منتشر میشود؛ ازجمله گفتوگوی حاضر.
در چهارمین ویدیوی «گرگومیش» با روایت جناب آقای رامین صدیقی از روزهای بهاصطلاح کرونایی و نگاهی به روزهای پیشرو همراه شدید، اکنون مشروح گفتوگو با ایشان را میتوانید مطالعه کنید.
رامین صدیقی تهیهکنندهی موسیقی، مؤسس و مدیر شرکت نشر موسیقی هرمس است. ایشان طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰ مدرس دانشگاه کلمبیا در حوزهی مدیریت هنر بودهاند. مدیریت جشنوارهی بینالمللی Show of Hands و دبیری بخش بینالملل جشنوارهی موسیقی فجر در سالهای ۱۳۹۰، ۱۳۹۱، ۱۳۹۲، بخش دیگری از فعالیتهای حرفهای رامین صدیقی طی سالهای اخیر است. وی در سال ۲۰۱۵ برندهی جایزهی جهانی Womex بوده و در سالهای ۱۳۹۳، ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ به عنوان تهیهکنندهی سال ایران برگزیده شده است. نامزدی آلبوم «به تماشای آبهای سفید»، برای جایزهی Grammy در سال ۲۰۰۶ از دیگر دستاوردهای بینالمللی ایشان است.
جناب صدیقی در چه اوضاعی داریم به سر میبریم، دقیقتر اینکه به نظرتان چه اتفاقی دارد برایمان میافتد؟
چنین اتفاق پاندمیکی اتفاق مطلوبی نیست، ولی چیز عجیبی هم نیست. در دنیا خیلی اتفاقات فراگیر و جهانی داریم که لزوماً از طریق یک ویروس رخ نمیدهند، و البته که هر کدام برای خودشان تلفاتی دارند. طبیعتاً این اتفاق اخیر یک خرده وحشتناکتر است، چون میبینیم که روز به روز در همه جای دنیا دارد جانها را میگیرد ولی به نظر من تصادف جادهای هم یه بحران جهانی و فراگیر است، یا مثلاً هزاران نفر به خاطر جنگهای داخلی و عملیات تروریستی کشته میشوند و اینها همه بحران است. شاید یک فرقش این باشد که این دفعه رسانهها خیلی کمک کردند که حساسیتها نسبت به این پاندمی فراگیر شود.
فکر میکنید اصلیترین تأثیری که این وضعیت توانسته بگذارد، چیست؟
مهمترین تأثیری که برای شخص من داشت و این اثر را مشاهده کردم، این بود که جان آدمها برای همدیگر این بار دیگر فقط یک سری عدد و رقم نبود، حداقل تا الان نیست، ممکن است در ادامه این وضعیت را ببینم، چون همهی ما ذاتاً این استعداد را داریم که همه چیز برایمان عادی میشود. اما حداقل تا الان این روند طور دیگری طی شده است؛ قبلاً در اخبار فقط می شنیدیم که اتفاقی افتاد؛ مثلاً چند نفر در عملیاتی انتحاری کشته شدند یا اتوبوس چپ کرد و… آنقدر اخبار مرگ و میر عادی شده بود که دیگر حتی متأثر هم نمیشدیم، به نوعی خوراک روزمرهی چشمان بود این اخبار. این اتفاق باعث شد مقداری روی جان آدمها حساستر شویم، چراکه احساسات ما را از روزمرگی دور کرد. شاید بعد از اینکه این بحران فروکش کرد، نگاه ما نسبت به بعضی مسائل عوض شده باشد.
اشاره کردید به دور شدن از روزمرگی، در زندگی فردی و شخصی خودتان، به نظر میرسد اثراتی را تجربه کردهاید، آیا میشود از آنها صحبت کنید؟
فکر میکنم به عنوان یک شهروند این فشاری که در زندگی اجتماعی به ما آمد باعث شد به مدیریت زمان روی بیاوریم و برویم سراغ یک سری چیزهایی که فراموش کرده بودیم. مثلاً مطالعه؛ سرانهی مطالعهی ما خیلی ضعیف بود، اگر یک فرد تحصیلکرده روزی باید مثلاً ۷۰۰ خط بخواند، این برای ما تبدیل شده بود به ۷۰۰ خط جدا جدا؛ چند خط در این پست اینستاگرام، چند خط یک جای دیگر. آن سرانه را با یک چیز پوستهای داشتیم پر میکردیم و هیچ کدام هم عمق نداشت و زود هم فراموش میشد. من شروع کردم به مطالعه؛ اما شبها که میخواستم قبل از خواب چیزی بخوانم دوباره باید برمیگشتم مطالبی که دیشبش خوانده بودم، مرور میکردم تا دستم بیاید چی میخواندم! یادم رفته بود. مغزم فراموش کرده بود. دیدم این خردهخوانیهایی که عادت کردهایم و میکنیم مغزمان را کاهل کرده است. من در این مدت فرصت دارم چیزهایی را پیوسته مطالعه بکنم. بنابراین فکر کردم من واقعاً در این سالهای اخیر چقدر تنبل شدهام در اینکه چیزی را در خاطرم حفظ بکنم.
و به جز مطالعه؟
باید تکرار کنم که این اثرات و تغییرات برای هر آدمی ممکن است متفاوت از دیگری باشد، ولی بهشخصه کیفیت روابطم نیز تغییرکرده است. معاشرتهایم، مثل مطالعه، از آن حالت سابق و روزمره درآمد و عمیقتر شد. ما در شرایطی بودیم که معاشرتهایمان هم حالت روزمره و کسلکنندهای داشت، البته آدم در لحظه متوجه نمیشود، ولی شاید بعداً با خودت بگویی خب رفتم خانهی فلانی و برگشتم، چی یادم هست؟… بدو بدو از سرکار برگرد، بدو بدو لباس بپوش، بدو بدو برو بگو بخند، بدو بدو برگرد خانه. دوباره و پسفردا همین روند. میدانید؟ یعنی هیچ چیزی ثبت نمیشود. برای من در حال حاضر یک مسئلهی مهم این است که دوباره یک سری خاطره برای من شروع شده به ثبت شدن. مثلاً وقتی با همسرم صحبت میکنم عمق دارد، کیفیت دارد، میتوانیم بحث بکنیم حتی و این فوقالعاده است.
فکر میکنید این روند پایدار باشد؟
راستش الان نمیتوانم پیشبینی کنم. به هر حال تلنگرهایی به من زده و برای من هوشیاری ایجاد شده نسبت به بعضی چیزها. الان که فکرش را میکنم خب، میگویم بله، بالاخره این تلنگرها در ذهنهای ما تأثیر میگذارد. یک جایی آداب این یکی دو ماه قرنطینه و بحران اثرش را میگذارد، اصلاً در دنیا خیلی چیزها تغییر کرد، نمیشود اثر نپذیرفت.
به تغییراتی که اتفاق افتاده خوشبین هستید؟
بحث خوشبینی نیست. من فکر میکنم زمین دارد ما را تحریم میکند توسط طبیعت. مثل بلایای طبیعی باید بهش نگاه کرد. به هر حال مثل هر بلایی تلفاتش فقط جانی نیست. به احتمال زیاد خیلی از کسبوکارها از بین میروند. خود من اگر این وضعیت ادامهدار شود، از کسانی هستم که باید برای کسبوکارم فکر اساسی بکنم، به این معنی که یا یک راهحلهایی پیدا بکنم که به حیاتش ادامه بدهد، یا نه، کمکم بپذیرم که شاید باید رها کنم و خب رها کردن هم به همین راحتی نیست برای اینکه معیشت زندگی افرادی که با شما کار میکنند، به شما وصل است. ما با دهها هنرمند و مؤلف طرفیم که به هر حال بخشی از زندگی ایشان به کار ما وصل است. وارد هر فرایندی که بشویم همه مثل دومینو به هم وصل هستند اگر به یکی ضربه بخورد، همه میریزند. من دربارهی صنعت موسیقی صحبت میکنم، اما قطعاً همگی دچار بحرانهای شدیدتری خواهیم شد.
اثر همهی این فشارها، تغییرات، آداب متفاوت و… را در اطرافتان چهطور مشاهده کردهاید؟
من فکر میکنم همهی ما به خاطر اینکه دایرهی ارتباطاتمان چه از نظر انسانی، چه از نظر مکان و جغرافیا به خانه محدود شده است، همهی اتفاقات دارد در ظرفی مثل خانه جمع میشود و همهی فشارها را افراد در خانه متحمل میشوند. شما وقتی امکان این را دارید که از خانه خارج شوید بخشی از انرژیها را در جاهای دیگری تخلیه میکنید. اما حالا همهی انرژی ما در یک جا جذب و تخلیه میشود. بنابراین فکر میکنم برای اغلب افرادی که ۲ نفر به بالا دارند زندگی میکنند حتماً مشکلاتی به وجود آمده در این مدت. هرچند که همه سعی میکنیم به همدیگر روحیه بدهیم و مثبت باشیم، ولی باید بپذیریم آدمها علایقی مختلفی دارند و در یک محیط محدود رسیدگی به علایق ممکن است به قول برقکارها جرقههایی ایجاد کند. مسائل کوچکی هست که هر کدام میتواند اسباب اذیت بشود. ما چیزهایی را باید جذب بکنیم، و چیزهایی را باید دفع بکنیم. اگر محیط جذب و دفعمان یکی باشد، به نظرم مشکلاتی ایجاد میشود.
فکر میکنید عاقبت این ماجرا پایان خوشی داشته باشد؟
من فکر میکنم این اتفاق را نباید آخر دنیا ببینیم، این به نظرم خیلی مهم است، چون باعث میشود تا همهی ما خودمان را حفظ بکنیم. ما اتفاقاتی را که در دنیا رخ میدهد، همیشه یک بعدی نگاه میکنیم؛ ولی در همین بحران متوجه شدیم که زمین دارد نفس میکشد، نمیدانم چقدر مرگ و میر ناشی از آلودگی هوا الان کم شده، ولی شاید وضع بهتر شده باشد. ظاهراً زمین دارد به حال باثباتتری (به نسبت ۶ ماه پیش) میرسد. بنابراین خروجیهای مثبتی در آینده خواهیم داشت، ولی شکی هم نیست که از نظر اقتصادی با یک بحران بزرگی در کل دنیا روبهرو خواهیم شد. من بیشتر ترسم برای دوران بعد از کروناست، چون فعلاً انرژی منفی ذخیرهشده به خاطر قرنطینه خودش را خالی نکرده است. مثلاً من از یک پزشک شنیدهام که یک موج سرطان خواهیم داشت، به خاطر این حجم از شوینده که در خانهها به صورت غیراصولی دارد مصرف میشود، هم یک سری مشکلات جدی اجتماعی خواهیم داشت و… با این وجود خوشبینم، به نظرم باید بپذیریم و به استقبال همهی این تغییرات برویم. فکر میکنم ما چرخشی در الگوهایمان خواهیم داشت. خیلی چیزها شاید از بین بروند، خیلی ارزشها شاید از بین بروند یا تعریفشان عوض شود. خیلی چیزها قرار است از نو شروع شود.
گفتوگو از: زهرا فرهنگنیا
نظرات کاربران