چرا حرفه مندان در فضاهای تعاملی بیشتر رشد میکنند؟
بر اساس یک تحقیق معتبر انجامشده دربارهی پیشرفت شغلی کارمندان در آمریکا، کسانی که از فضاهای تعاملی استفاده میکنند، به طور میانگین، ۶ امتیاز از ۷ امتیاز شاخص را به دست آوردهاند؛ یعنی حداقل یک امتیاز بیشتر از افرادی که در دفاتر کار معمولی کار میکردند. فضاهای کار تعاملی گونهای از فضای کار اشتراکی هستند که از گروههای مختلف فریلنسری (شاغلین آزاد) یا پیمانکاران شاغل در صنایع و کسب و کارهای گوناگون عضوگیری میکنند. اما چرا کار کردن در این فضاهای تعاملی در پیشرفت شغلی مؤثر است؟ چه چیزی بهرهوری این فضاهای کار تعاملی را اینقدر بالا میبرد؟ و آیا شرکتهای سنتی میتوانند درسی از این واقعیتها بگیرند؟
یافتههای این تحقیق که بر اساس مصاحبه از چند صد نفر از اعضای این فضاهای تعاملی در سراسر آمریکا به دست آمده است، سه پیشفرض اصلی را پیش روی ما میگذارد:
۱– اعضای فضاهای کار تعاملی کار خود را هدفمندتر و معنادارتر میبینند
جدا از این که در چه زمینهای فعالیت دارند، این افراد در انتخاب پروژههای خود حساسیت بیشتری به خرج میدهند. کار هدفمند برای آنها یعنی بتوانند تمام نیروی خود را برای آن کار بگذارند و از این شاخه به آن شاخه نپرند. این اتفاق به چند دلیل صورت میگیرد:
اول؛ برخلاف دفاتر کار معمولی، فضاهای تعاملی از طیف وسیعی از افراد تشکیل میشود که در شرکتها و پروژههای متفاوتی فعالیت میکنند. از آنجا که در چنین محیطی از رقابت مستقیم بین کارمندان و سیاستورزیهای معمول داخل شرکتها خبری نیست، افراد مجبور نیستند دائم کار کردنشان را به رخ این و آن بکشند. کار کردن در میان افراد با کسب و کارهای متفاوت باعث میشود که هویت کاری فرد هم قویتر شود، چون وقتی دربارهی کارشان با غریبهها حرف میزنند، همان کار تکراری و همیشگی، برای خودشان جالبتر و متمایزتر به نظر میرسید.
دوم؛ معنادار بودن کار میتواند به مفهوم کمک کردن به دیگران باشد، و این فرصتی است در این فضاها به وفور پیدا میشود؛ چون افراد زیادی با مهارتهای منحصر به فرد وجود دارند که میتوانند آن را در اختیار دیگر اعضا قرار دهند.
همچنین، مفهوم کار در این فضاها ممکن است حتی به شکل دقیقتری هم تصریح شده باشد. اعضای بیش از ۱۷۰۰ فضاهای تعاملی در آمریکا، در هنگام عضویت سندی را به صورت آنلاین امضا میکنند که در آن به وضوح ارزشهایی از قبیل جامعهپذیری، تعامل، یادگیری و تداوم تاکید شده است. بنابراین عضویت در این فضاها کارکردن صرف نیست، بلکه عضویت در یک جنبش اجتماعی نیز هست.
۲- آنها کنترل بیشتری روی کار خودشان دارند
فضاهای اشتراکی اغلب به صورت ۲۴ ساعته در طول هفته قابل دسترسی هستند. در این فضاها افراد هم میتوانند ساعتهای طولانی کار کنند تا پروژه را به موقع تحویل دهند، هم میتوانند وسط روز یک استراحت حسابی داشته باشند. آنها هم میتوانند فضایی آرام برای تمرکز بیشتر بر روی پروژه انتخاب کنند، هم میتوانند در فضاهایی که تعامل بیشتری وجود دارد بنشینند و به کار مشغول شوند. در این شکل کار کردن، گاهی در خانه ماندن و از دور کار کردن هم یکی گزینههاست؛ بدون اینکه در محل کار حساسیتی برانگیزد و عواقب ناخوشایندی داشته باشد.
جالب اینکه چون این افراد ارزش استقلال در کار را درک کردهاند، برای دیگر ساز و کارهای زندگی حرفهایشان هم ارزش بیشتری قائلند. در واقع استقلال بیش از حد موجب کاهش بهرهوری میشود، چون افراد روالهای کاری را از دست میدهند. اما این افراد میگویند در کنار دیگران کار کردن، باعث شده ساز و کار و قواعدی ایجاد کنند که بهشان انگیزه بدهد و کارشان به پیش ببرد. در واقع شکل محدودی از نظم در کار، باعث شده این افراد به بهترین درجه از کنترل روی کارشان برسند.
۳– آنها حس میکنند بخشی از یک جامعه هستند
از اصلی ترین دلایلی که مردم حاضرند به جای کار کردن در خانه یا اجاره کردن دفتر کاری معمولی، حق عضویت چنین فضاهایی را پرداخت کنند، ارتباط و تعامل با دیگران است. هر کدام از فضاهای تعاملی دارای حس و حال خاصی است و مدیران این فضاها سعی در به وجود آوردن تجربهای منحصر به فرد برای هر کدام از اعضای خود هستند.
به عنوان مثال مدیر بازاریابی Grind، که در نیویورک و شیکاگو در حال گسترش است، میگوید: «زمانی که ما میخواهیم جامعهی خودمان را را در گریند پرورش دهیم، روی ویژگیهای انسانی کار میکنیم. ما به همان اندازه که خود را فراهمکنندهی فضای کار میدانیم، خودمان را یک شرکت سرویسدهندهی خدمات به اعضا نیز در نظر میگیریم. کارکنان ما همه اعضا را با نام و حرفهشان میشناسند، و ما به طور مداوم در تلاش برای معرفی اعضای گریند به یکدیگر هستیم.»
همچنین فضای اشتراکی WeWork (که به تازگی بیش از ۶میلیارد دلار ارزشگذاری شده است) تاکید دارد که هدفش «تلاش برای خلق جایی است که شما به صورت فردی – من – واردش شوید اما به بخشی از یک ”ما“ تبدیل گردید.»
مهمتر از همهی اینها، در این فضاها تعامل با دیگران اجباری نیست. اعضا به صورت اختیاری میتوانند هر زمان و هر جور که دوست دارند با دیگران تعامل داشته باشند. آنها میتوانند حین نوشیدن قهوه در کافیشاپ گپ بزنند و هر زمانی که میخواهند تنها باشند. در حالی که تحقیقات مدرسه بیزنس هاروارد نشان میدهد، بعضی از افراد با همکارانشان کمتر از دیگران تعامل میکنند ، آنها همچنان حس تعلق قوی به جامعه دارند. همچنین آنها اذعان دارند ، اعضا به دلیل آگاهی از مکان تعامل با دیگر اعضا زمانی که میخواهند وبه آن نیاز دارند باعث به وجود آمدن این حس شده است.
اینها چه مفهومی برای شرکتهای سنتی دارد؟
با اینکه معنا و اصالت فضاهای اشتراکی بیشتر بین فریلنسرها، سرمایهگذاران و شاغلین در فنآوریهای نوین جا افتاده، اما روند استفاده از آنها برای طیف گستردهای از افراد و سازمانهای سنتیتر هم در حال افزایش است. در واقع به وجود آوردن فضایی تعاملی میتواند به عنوان یک استراتژی برای شرکتها دربیاید و باعث پیشرفتهای فردی و تجاری آنها شود. بسیاری از شرکتها به دو روش مفهوم کار اشتراکی را با استراتژی کسب و کار خود هم سو کردهاند:
یک، آنها از فضای اشتراکی کسب و کار به عنوان یک فضای ثانویه برای کار استفاده میکنند.
دوم، رفتن به سمت مفهوم کار اشتراکی در خود شرکتها است. همان طور که آنها کارکنان خارج از دفاتر را به انعطافپذیری و تعامل در کار تشویق میکنند، باید فضایی پویا و تعاملی برای کارمندان داخلی خودشان هم ایجاد کنند. این به آن معنا نیست که فقط با اضافه کردن یک کافیشاپ یا گذاشتن چند میز کار در فضای باز بتوان این مفهوم را پیاده کرد. بلکه کارمندان، همانطور که در بالا گفتیم، باید کارشان را هدفمند و معنادار احساس کنند. همچنین آنها باید در محیط کاری خود کنترل و انعطافپذیری را ببینند.
همچنین شرکتها در تلاش برای ایجاد ارتباطات بیشتر، بالا بردن تعاملات کارکنان خود و ساختن جامعهای فراتر از جلسات کاری هستند. فضاهای تعاملی کسب و کار یک منبع برای الهام گرفتن هستند، چرا که در این فضاها به صورت مرتب رویدادهایی با هدف شبکهسازی، آموزش، مباحث اجتماعی و حتی اردوهای تابستانی برای تعامل و ساختن روابط برگزار میشود.
تحقیقات در حال انجام مدرسه بیزینس هاروارد نشان میدهد که ترکیبی از طراحی مناسب محیط کار و یک تجربه ی کاری خوب، باعث پیشرفت و ترقی بیشتر افرادی است که در یک فضای تعاملی کار میکنند. اصلیترین پیشرفتی که افراد در این فضاها به دست میآورند، استقلال کاری و کنترل فردی بر روی کارشان است. بنابراین شرکتهایی با فرهنگهای قدیمی که میخواهند از فضای اشتراکی الگو بگیرند، بهتر است با دادن فضا و اختیار به کارکنان خود از آنها حمایت کنند. نتیجهی این اقدام میتواند باعث افزایش تعهد کارکنان، بال رفتن انرژی و خلق ایدههای جدید شود.
نظرات کاربران