گزارش برگزاری عصرانهی (۱۶) کارمان؛ تراز سبک زندگی در سازمان
در نخستین عصرانهی کارمان از فصل جدید این سلسلهرویدادها، با عنوان فصل پنجم: درنگ در سبک زندگی که عصر روز سهشنبه ۲ اسفند ماه در کارمان لواسان برگزار شد، جمعی از کارآفرینان، رهبران کسبوکار و مشاوران و مدیران منابع انسانی به دعوت کارمان گرد هم آمدند تا با ضمن آشنایی با نمونهتجاربی در خصوص بهبود کیفیت زندگی کاری و شخصی، درخصوص مسئلهی توجه به مسائل نیروی انسانی در سازمان، با محوریت روندهای روز جهان، گفتوگو تبادلنظر کنند.
از این رو به دعوت کارمان آقایان حمیدرضا منصوریان (مدیرعامل یونیلیور ایران) نگار سماکنژاد (استادیار روانشناسی شناختی و دونده و مربی دوی استقامت) و عماد قائنی (مدیرعامل و بنیانگذار شرکت مشاوره مدیریت ایلیا) با ارائهی خود این رویداد را همراهی کردند.
گذشته از ارائههای کوتاه پیرامون موضوع، عصرانهی شانزدهم برای اولین بار بخشهایی را تحت عنوان نمونهتجارب سبک زندگی در این رویداد پیاده و اجرا کرد. همراهان کارمان در این بخش قهوهی آلبا در بخش پرورش حس و حساسیت، شمیم مستقیمی در بخش لذت فرهنگ و پلتفرم هنری زمینه در بخش رسم مجموعهداری بودند. کارمان نیز همسو با مضمون درنگ در سبک زندگی، میز بار را به عنوان پذیرایی این رویداد طراحی و ارائه کرد.
در ادامه مشروح گفتوگوها و مروری بر چند و چون نمونهتجارب سبک زندگی را ملاحظه میکنید
راههای افتخار؛ راههای حال خوب
حمیدرضا منصوریان مدیرعامل شرکت یونیلیور ایران با حضور در عصرانهی (۱۶) کارمان با موضوع «تراز سبک زندگی در سازمان» به عنوان نخستین سخنران درخصوص مفهوم Well Being که آن را به «حال دل خوب» برگردانده بود، صحبت کرد. وی با ارائهی تعریفی ازWell Being و طرح این پرسش آغاز کرد: «حال دل خوب را چهطور میتوانیم در سازمان تعریف و پیاده کنیم؟»
در ادامه با اشاره به تفاوتهای میان نیازهای نسل گذشته و حال دنیای کسبوکار گفت: «هر سازمانی با هر سرعتی که در رشد و توسعه دارد اگر نتواند نیازهای نسل فعلی بازار کار را به رسمیت بشناسد نمیتواند به آیندهی کسبوکار خود و ساختن استعدادهای آینده امیدوار باشد.»
حمیدرضا منصوریان با تأکید بر اینکه «نیاز نسل امروز از جنس بهرهمندی از امکانات صرف زندگی نیست» با اشاره به نقش شبکههای اجتماعی در انتقال احساس نیاز و استانداردها در سراسر دنیا گفت: «آنچه کارمند ناسا امروز میخواهد، فردا با یک کلیک در فضای کسبوکار و سازمان شما دریافت شده و به عنوان نیاز مطرح میشود.»
مدیرعامل یونیلیور ایران با تقدیر از تلاشهای جامعهی کسبوکار و سازمانهای پیشرو گفت: «با وجود تکنولوژیهای برآمده از هوش مصنوعی آنچه امروز مزیت رقابتیست فردا دیگر مزیت رقابتی نخواهد بود و بدون ایجاد تغییر در نگاه موفقیت روزبهزور سختتر خواهد شد.»
وی ازجملهی این تغییر نگاه را رفتن به سمت انسانمحورتر شدن سازمان دانست و گفت: «هر اندازه که بتوانیم نیازهای نسل فعلی را بهتر شناسایی کنیم و پاسخ بدهیم در نگهداشت و تربیت استعدادها موفقتر خواهیم بود. این نسل لزوماً افتخارات نسل قبل را افتخار نمیداند. کیفیت زندگی برای آنها از کمیت مهمتر است و ما هر قدر بتوانیم بر اساس این نگاه اقتضائات فضای کار را محقق کنیم، فاصلهی فضای کار و فضای زندگی را کم کنیم و به مسئلهی یکپارچگی فضای کار و زندگی بها بدهیم سازمان چابکتری خواهیم داشت.
حمیدرضا منصوریان با تأکید بر اینکه «ما باید بتوانیم به حال دل خوب کارکنانمان اهمیت بدهیم و این ایده را از بالا به پایین در سازمان توسعه دهیم.» به سخنانش پایان داد.
از دو که حرف میزنیم؛ عین زندگی
نگار سماکنژاد استادیار روانشناسی شناختی و دونده و مربی دوی استقامت سخنران دوم عصرانه، با اشاره به همدلی با مضمون تجارب مشترک نسلی در گفتههای حمیدرضا منصوریان، با ارائهی پیشینهای از دوران تحصیل و کار حرفهای خود آغاز کرد. سماکنژاد که تجربهی تحصیل در رشتهی مهندسی عمران و برق را تا سطوح عالی در ایران و خارج دارد از تغییر مسیر خود و جستجوی علایقش این طور گفت: «همیشه به ما میگفتند درست باید خوب باشد و درست که خوب باشد باید مهندس بشوی و بعد هم مسیر زندگیات دیگر مشخص است. من اما در مینهسوتا حین تحصیل رشتهی برق به علوم شناختی تغییر رشته دادم و همزمان تحصیل در رشتهی مستندسازی را آغاز کردم. چون با خودم میگفتم من در علم نباشم هیچ اتفاق خاصی نمیافتد اما با توجه به رخدادهای اجتماعی [در آن زمان] میتوانم در هنر کاری کنم و رفتم سراغ هنر.»
نگار سماکنژاد که دویدن تا قلهی دماوند را از چهار جبهه مختلف در کارنامهی حرفهای خود دارد، آشنایی اتفاقی و روند ورودش به دنیای دویدن را این طور تعریف کرد: «آمریکا که بودم دوستم گفت در ماراتن لسآنجلس ثبتنام کنم. من فکر میکردم فقط ورزشکاران خیلی عجیب و باپشتکار میتوانند وارد دنیای دوی استقامت شوند و خودم را آن طور ورزشکاری نمیدیدم. اما چون میدانستم دویدن کار سختی است و من آدمی هستم که دوست دارم خودم را به چالش بکشم رفتم و ماراتن را ثبتنام کردم. آنقدر بیاطلاع بودم که بدون هیچ تمرینی در آن مارتن شرکت کردم و تمامش کردم آنجا بود که فهمیدم این ورزش، ورزش من است.»
سماکنژاد پس از بازگشت به ایران به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی در رشتهی روانشناسی شناختی مشغول به فعالیت شد وهمچنان دویدن را به عنوان اصلیترین فعالیت غیرکاری دنبال کرد، در ماراتنهای بینالمللی مختلفی ازجمله مارتن پاریس و آلپ شرکت کرد و بهتدریج با رشتهی دوی سرعتی کوهستان آشنا شد که به نقطهی آغاز تصمیمش برای صعود به دماوند از چهار جبهه در قالب دویدن تبدیل شد: «دربارهی دوی کوهستان در ایران میخواندم که با جلال رابوگی، پایهگذار دوی کوهستان سرعتی آشنا شدم که از چهار جبهه به دماوند صعود کرده است. دیدم چند نفر دیگر هم این کار را انجام دادهاند اما هیچ کدام زن نبودند. بنابراین دو سه سال تمرین کردم و سال گذشته موفق شدم از چهار جبهه به صورت پیوسته تا قله بروم و برگردم، تجربهای که بخشی از آن در نیمهشب و در سرمای منفی چهل درجه اتفاق افتاد.»
وی در مورد ارتباط تنگاتنگ موقعیت ذهنی دوندهی استقامت و فعالیتهای حرفهای گفت: «در تمام این سالها هر بار که از نقطهی پایان عبور کردهام سؤالاتی برایم پیش آمده اینکه چه افرادی از نقطهی پایان رد میشوند، اینکه چه چالشهای ذهنی و جسمی را تجربه میکنم و هر قدر بیشتر میخوانم میبینم دویدن یک سبک زندگی است و بیش از هر چیز دیسیپلین میخواهد. دوندهها در قالب این دیسیپلین دائم با انگیزهی درونی و ارتقای پروسهی پرزحمتی که دنبال میکنند درگیرند. دوندهها همیشه از بیرون رنگی و بامزه به نظر میرسند اما واقعیت این است که تمام تمرینات و دویدنها با درد زیاد و زحمت زیاد همراه است. سلول به سلول بدن مرتب میخواهد بایستد اما ذهن فرمان میدهد ادامه بده، بنابراین بدن یاد میگیرد با شرایط دشوار کنار بیاید و از خروج از نقاط امنش نترسد. پذیرش درد در زمان طولانی و تابآوری، خسته نشدن، مدیریت زمان، مدیریت ظرفیتهای بدن و غیره همگی تواناییهایی است که مثلاً در راهاندازی یک استارتاپ هم آدمها نیاز دارند. اینجاست که میخواهم بگویم میتوانم بفهمم چرا امروز اغلب شرکتهای بزرگ دنیا به سمت توجه به ورزشهای استقامتی و ورود به دنیای این ورزشها گرایش پیدا کردهاند.»
نتیجه و ظرفیت تولید نتیجه
عماد قائنی، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت مشاوره مدیریت ایلیا، سخنران سوم عصرانه، با داستان مرغ تخم طلا صحبتش را آغاز کرد و به مفهوم اهمیت نتیجه در کنار توجه به اهمیت ظرفیتسازی برای تولید نتیجه پرداخت. او با ارجاع به صحبتهای سخنرانان قبلی درخصوص ویژگیهای نسلی رهبران فعلی کسبوکارها گفت: «ما نمیتوانیم فقط به دنبال استفاده و بهرهبرداری باشیم و نتیجهگرایی را نوک پیکان هدفمان بگذاریم، اما به ظرفیت تولید نتیجه بیتوجه باشیم. یکی از اهمیتهای فوقالعاده مبحث Well Being جلب توجه به مسئلهی مراقبت از ظرفیت تولید نتیجه است.»
وی با تصدیق تعریف حمیدرضا منصوریان از Well Being گفت: «تحقیقات بسیار گستردهای در سراسر جهان شده است و نشان داده که نقش مدیران و رهبران سازمانی در Well Being زندگی افراد از پزشک و رواشناس فرد بالاتر است و بعضاً به اندازهی اهمیت شریک زندگی افراد جایگاه دارد. از این رو میتوان نتیجه گرفت که فرآیند Well Being در یک سازمان میتواند فرآیندی از بالا به پایین و اثرگذار باشد.»
عماد قائنی با اشاره به دستهبندی ابعاد مختلف Well Being (فیزیکی، ذهنی، احساسی، اجتماعی و معنوی) گفت: «مسئله اینجاست که این فرآیند را چه طور میتوان از رهبر و مدیر سازمان آغاز کرد؟ پاسخ من این است که مهمترین فردی که در سازمان باید به این موضوع توجه و رسیدگی کند خود رهبر سازمان است. مدیرانی که خودشان حس و حال و سبک زندگی مناسبی ندارند نمیتوانند انتظار داشته باشند که این فرهنگ را در کارکنان سازمان مشاهده کنند و یا جا بیاندازند.»
او با تأکید بر نظر مثبت نسبت به روند کلی کسبوکار و وضعیت روحی و روانی افراد در جوامع گفت: «درست است که سابق بر این اجتماعات قویتر بودند و بسیاری از نیازهای افراد در اجتماعات بزرگ و کوچک اطرافشان حل و فصل میشد، اما نمیتوانیم بگوییم با از بین رفتن این اجتماعات اوضاع لزوماً بدتر شده است. اتفاقاً تجارب سابق باعث شده است که امروز توجه به حل مسائل از طریق ایجاد اجتماعات کوچک و بزرگ تبدیل به یک راهحل ترند بشود. مدیران و رهبران سازمانها باید بدانند که آدمها یک سری نیازهای بنیادین روانشناختی دارند که یکی از آنها در ارتباط بودن و نیاز به تعلق است. امروز آن رفاهی که سازمانها برای افراد میتوانند ایجاد کنند این است که بتوانند به نیازهای روانشناختی آنها پاسخ بدهند و این میسر نمیشود مگر اینکه مقدمات و ابزار خوب شدن حال دل افراد در سازمان فراهم باشد.» تأکید بر سوق دادن خدمات رفاهی سازمانی به سمت خدمات روانشناختی و پاسخ به نیازهای بنیادین روانشناختی افراد پایانبخش سخنان وی و بخش گفتوگوهای کوتاه این رویداد بود.
نمونهتجارب سبک زندگی
پس از پایان گفتوگوها میهمانان ارجمند عصرانه ضمن معاشرت و لذت بردن از اجرای موسیقی زنده، در طبقات مختلف با چند تجربهی متفاوت تحت عنوان «مودمان» روبهرو شدند:
پرورش حس و حساسیت:
در این بخش با همراهی قهوهی آلبا افراد با دمافزارهای گوناگون قهوه و نوع قهوهی دریافتی از هر دستگاه آشنا شدند.
برای آشنایی با این تجربه کلیک کنید.
لذت فرهنگ:
با همراهی شمیم مستقیمی، نویسنده و مستندساز، یک هفته از زندگی محمدعلی فروغی، نخستوزیر سالهای نهچندان دور ایران مرور شد.
برای آشنایی با این تجربه کلیک کنید
رسم مجموعهداری:
پلتفرم هنری زمینه با نمایش آثاری از هنرمندان نقاش جوان، بازدیدکنندگان را با خلاصهای از دنیای خرید آثار هنری و سرمایهگذاری در این حوزه آشنا کرد.
برای آشنایی با این تجربه کلیک کنید
و
میز بار:
کارمان با ارائهای متفاوت از خوراک و نوشیدنیها که با سلیقه و استاندارد متفاوتی طراحی و ارائه شده بودند میزبانیاش را از میهمانان ارجمند عصرانه شانزدهم به پایان رساند.
برای آشنایی با این تجربه کلیک کنید
عصرانهی آتی بهار ۱۴۰۲ برگزار میشود. بعدتر از مودمان بیشتر خواهیم گفت.
نظرات کاربران